انتخاب|خوزستان

زمان انتشار مطلب : ۱۴۰۳/۰۵/۱۳ - ۱۱:۲۵ چاپ مطلب   ارسال به دوستان

در غلفت اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان، جانباز و آزاده ی سرافراز جنگ تحمیلی احمد مهدی پور به یاران شهیدش پیوست

  برایش مهم نبود وقتی می‌رود چه سرنوشتی انتظارش را می‌کشد. او مانند هزاران تن دیگر، با جان و دل آمده بود برای دفاع و عقب راندن دشمن بعثی. هیچ کس به جنگ راضی نیست. هیچ کس به خون و خون‌ریزی راضی نیست، اما وقتی پای تجاوز به حریم و خاک وطن می‌آید، دیگر همه‌چیز […]

 


برایش مهم نبود وقتی می‌رود چه سرنوشتی انتظارش را می‌کشد. او مانند هزاران تن دیگر، با جان و دل آمده بود برای دفاع و عقب راندن دشمن بعثی.
هیچ کس به جنگ راضی نیست. هیچ کس به خون و خون‌ریزی راضی نیست، اما وقتی پای تجاوز به حریم و خاک وطن می‌آید، دیگر همه‌چیز کنار می‌رود. اینجاست که غیرت و مردانگی قد علم می‌کند و ایثار و فداکاری رخ نشان می‌دهند.
دشمن بی‌رحمانه و با تمام قوا پا به عرصه‌ی جنگ گذاشته بود. از هر کجا که فکرش را بکنی کمک گرفته بود و پشتیبانی می‌شد‌. برایش نظامی و غیرنظامی فرقی نمی‌کرد . با توپ و تانک و تیر مستقیم هرچه را مقابلش بود، هدف می‌گرفت.
کربلایی احمد مهدی پور هم در کنار بسیاری از جوانان میهن به میدان نبرد آمد و هرچه در توان داشت به کار گرفت.
اما در یکی از عملیات‌ها به تفاق برخی هم رزمانش غافلگیر شدند و به اسارت دشمن درآمدند.
قصه‌ی پرغصه از اینجا شروع شد. هر روز در اسارت ،هزار سال می‌گذشت و چاردیواری اسارت قلب و روح و جسم را با هم می‌فشرد. با پایان یافتن جنگ و اعلام آتش‌بس، اُسرا هم پس از ۸ سال به خانه برگشتند.
این‌ سوی مرز همه شاد و مسرور منتظر راست‌قامتانی بودند که سال‌های سال، بال‌های پروازشان در نقطه‌ای دور از وطن بسته شده بود و امروز فرصت پرواز به سوی وطن یافته بودند. مردمانی از جنس بلور که هزاران تازیانه ی غربت، اسارت، رنج و مهنت، تَرک‌های عمیقی بر روح و جانشان انداخته بود.
روزها گذشت و کم کم آثار اسارت با سرفه‌های شدید و بیماری اعصاب و روان و بی‌قراری‌های گاه و بی‌گاه در کربلایی احمد مهدی پور هویدا شد.
سال ۱۴۰۲ کربلایی احمد مهدی پور بدلیل رنج و شکنجه های اسارت کم کم بی‌صدا شد و بیماری به نام ALS که بر روی اعصاب و روان تاثیر مستقیم می گذاشت در او نمایان شد. در این وضعیت نفس‌‌هایش به شماره می افتاد و روز و شبش شد: از این دکتر به آن دکتر و از این بیمارستان به آن بیمارستان! در این میان هزینه‌های هنگفت چند صد میلیونی برای تشخیص و درمان امان وی را بریده بود. در راستای بهبود وبرای سلول درمانی عازم مشهد مقدس شد، اما آنچه بیشتر رنجش می‌داد، بی‌اعتنایی “بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان” بود. بیماری ریشه دوانده بود و توان حرکت را از احمد مهدی پور گرفته بود و دیگر نای راه رفتن و نفس کشیدن نداشت.
سرانجام در روزهای گرم مردادماه ۱۴۰۳، ماهی که اتفاقا سالروز بازگشت آزادگان را بر تارک خویش دارد، کربلایی احمد مهدی پور هفته‌ها به خاطر بیماری بر روی تخت ICU بیمارستان بستری بود و مسئولان بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان آن چنان که باید از او حمایت کنند، ننمودند. دردناک‌تر آن بود زمانی که این مرد خستگی ناپذیر وقتی برای ادامه‌ی درمان به اهواز منتقل شد، بیمارستان شهرستان شوشتر بدون توجه به ارزش‌های انسانی برای یک جانباز و آزاده ی وطن که جان خودش هم را کف دست قرار داده بود، طلب هزینه درمان نمود و صد افسوس که مدیران بنیاد شهید و امور ایثارگران بازهم در غفلت به سر بردند.
آری “احمد مهدی پور” در مظلومیت کامل ۱۲ مردادماه ۱۴۰۳ در ماه محرم و در ماهی که از اسارت دشمن بعثی رها شده بود در نهایت به دلیل ایست قلبی ناشی از رنج و شکنجه های دوران اسارت به یاران شهیدش پیوست و آسمانی شد. اما سوال اساسی این است که:
به راستی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان خوزستان وظیفه‌اش چیست؟
آیا حق بود هزینه‌های سرسام‌آور بیمار جانبازی که ۲۷۵۰ روز در اسارت دشمن بعثی بود و برای حراست از ایران عزیز عازم جبهه های جنگ شده بود، بر عهده‌ی خودش باشد؟
احمد مهدی پور پرکشید و مهمان سفره ی اهل بیت (ع) و سرور و سالار شهیدان دشت کربلا حضرت امام حسین (ع) و یاران شهیدش شد، اما بهتر است تا دیر نشده و جانباز آزاده‌ی دیگری در سکوت خبری از میانمان پر نکشیده، صدایشان باشیم و از مدیران بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان که در مناسب‌ها برای عکس یادگاری حاضر می‌شوند، بخواهیم پاسخگو باشند.

,