در اوج گرمای خرماپزان مرداد، آنسوی خطوط لوله و زیر سقفهای فلزی داغ، جایی که دمای محیط با شعلهی قوس الکتریکی درمیآمیزد، صدای جوشکاری چون آواز طبل در میدان نبرد طنینانداز است. مردانی ایستادهاند در متن گرما، پشت نقابهای دودی، با چشمانی دقیق و دستانی استوار که فولاد را به فرمان درمیآورند. اینجا میدان خاموش مهندسی است؛ جایی که اشتباه، معنا ندارد و هر میلیمتر اتصال، ضامن پایداری پالایشگاه است.
جوشکاری تنها یک فرآیند صنعتی نیست؛ آیینیست از جنس مهارت، جسارت و دقت. در هر جرقهای که روی سطح گرم فلز میرقصد، ردّی از سالها تجربه و آموختن نهفته است. جوشکاران، در دل گرمای سوزان و زیر بار آتش و آهن، ساختن را از نو معنا میکنند؛ بیهیاهو، اما با تأثیری ماندگار.
آنان قصهگویان بیکلام صنعتاند؛ صدایشان همان صدای فرود الکترود بر فلز است. کاری که میکنند، فقط ساخت نیست، استمرار حیاتِ فرآیندهاست. در گرمای جنوب، هر اتصال جوش، حکم سندی دارد بر تعهد انسان به ایستادگی.
در گرما میسازند، بیتردید، بیتوقف. اینان، مردان آتشاند.